بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


مورخان می گویند؛ بختیاریان کوردفیلی هستند

مورخان می گویند؛ بختیاریان کوردفیلی هستند(بخش نخست)

altشفق/ واژه بختیاری از دو کلمه بخت و یار شکل گرفته است. این واژه را در مورد کسانی بکار می آورند که بخت با آنان یار می باشد(یعنی دارای شانش و اقبال هستند). ولی در مورد اصل بختياريان، جورج.ن. کرزن، هنری فیلد، علی شعبانی، اسکندر امان الهی، د. جواد صفی نژاد، اسکندر عوکاشه و سید علی میرنیا؛ اصالت آنان را به کوردان فیلی بر می گردانند.

همچنین هرکدام از کلیم الله توحدی و جورج .ن. کرزن نیز بر همین باورند. در مورد کورد بودن بختیاریان، مورخ و شرقشناسان بسیاری بر این تأکید کرده اند که ریشه اصالت آنان کورد است و از آنان می توان به نظرات ربج، کلیم الله توحدی، دیترمان، آیت الله محمد مردوخ، نورمحمد مجیدی، البارون دوبد، گروهی از پژوهشگران فرانسوی و محمد امین زکی بگ را ذکر کرد.

هنری راولینسون، دکتر حشمت الله طبیبی و محمد امین زکی بگ بر کوردی بودن گویش بخیتاری تأکید می کنند و آنرا یکی از لهجه و کویشهای کوردی بر می شمارند.

در مورد وجه تسمیه نام بختیاری آنان، چندین نظر و آراء وجود دارد. جورج.ن.کرزن و دیترمان براین باورند: نام آنان از جغرافیای منطقه سکونت آنان بر گرفته شده است و هیچ ارتباطی با نام عشایر و تیره های ساکن در این منطقه ندارد. ولی، علی شعبانی براین بارو است که از جد بزرگ آنان"حيدر" برگرفته شده است که بدلایلی نامشخص از منطقه ای در نزدیکی خرم آباد به سرزمین کنونی بختیاری کوچ کرده اند.

به سبب رفتار و شایستگی دخترش، خان عاشق وی می شود و بعداً با او ازدواج می کند و صاحب چند پسر و دختر می شوند. خان در اواخر عمر خود، بدلیل این که پسری نداشت تا جانشینش گردد، وصیت نمود تا حیدرکور جانشین وی گردد و بدین گونه نوه هایش به منبع نام بختیاری تبدیل شده اند.

اما، دکتر اسکند امان الهی ریشه اصالت نام بختیاری را به بخشی از لوران بر می گرداند که از شاه اسماعیل صفوی حمایت کرده اند و در یکی از جنگهای این شاه شرکت کرده اند و باعث پیروزی شاه شده اند و می گوید: امروز بختم یارمان بود. این سخن بر سر زبان مردم افتاد و کم کم نام بختیاری در بین آنان منتشر گردید.

پرفسور جن.راف. گرسویت، واژه بختیاری را این چنین تعریف می کند که به کسی می گویند بخت با وی یار باشد یا دارای شانس باشد و سپس می گوید: شاید مردم بختیاری از آنانی باشند که ظلم وجور بیوراسب را از سر خود کم کردند و  احتمال دارد که از نژاد آن جوانانی باشند که از دست طلم و بیداد ضحاک به کوه ها فرار کرده اند، همانگونه که در داستانهای قدیمی کوردی ذکر شده است.

اما، اسکندر عوکاشه ریشه نژادی بختیاریان را به ایلی به نام بختیار بر می گرداند، بدون آنکه ریشه اصالت این ایل را به روشنی توضیح دهد. سپس داستان رضا بن خلیفه معروف به رضا کور(رضا نابینا بوده است) را روایت می کند که در دوره آغامحمدخان قاجار از مناطق فارس نشین بدین منطقه آمده است. ولی این گونه نظری برخلاف حقایقی تاریخی است. بدین دلیل که بختیاریان قبل از دولت قاجار در ایران بوده اند و همانگونه که دیترمان با تکیه بر اسناد تاریخی نشان میدهد که بختیاریان پنج قرن قبل از این تار یخ در این منطقه موجودیت  داشته اند.

د. اسکندر امان الهی با ایرج سیستانی زمانی که اصالت بختیارییان را به نام شخصی به نام بختیار می رسانند، متفق الرأی هستند.

ما نیز براین باوریم که مبنای این نام، به دو شخص بر می گردد که این چنین نامی داشته اند و خود آنان و  پیروان و هواداران آنان در غرب ایران سکونت داشته اند که نخستین آنان بختیار بن احمد کور معروف به"عزالدوله" در عراق بوده است و خسرو بن حسن کورد معروف به"عضدولدوله" پسر عمویش، با وی بر سر فرمانروائی در رقابت بود و این رقابت قدرت به جنگی منتهی می گردد و  سرانجام به اسارت در می آید و در سال 977 میلادی از سوی همویش کشته می شود و بعد از کشته شدنش، افراد وی از مناطق دیالمه و کوردان شمال عراق به سوی سوریه مهاجرت می کنند و برای همین نیز نام بختیار را بدانها اطلاق نمودند تا با مردمان دیگر متفاوت باشند. بویه یا آل بویه از خاندانی فارس می باشند که در بین سالهای 932 تا 1055 ميلادی حمکران ایران عراق بوده اند. موسس این سلسله ابوشجاع بویه ای است و سه پسر از وی بجای مانده اند. عمادالدوله علی(949 میلادی) که در آن دوران شیراز را به تصرف در می آورد و دوم فرزند وی، رکن الدوله الحسن(976 میلادی) توانست اصفهان و همدان را به فرمان خود در آورد و معزالدوله  احمد بن الحسین(967 میلادی) وادی کرمان را تصرف و بعدها نیز اهواز را به زیر سلطه در آورد و بعد از اهواز در سال(945 میلادی) بغداد را تصرف کرد و خلیفه مستکفی لقب"امیرالامراء" را بدو بخشید و حکومت وی را بعدها سلجوقیان منقرض نمودند. دولت یا قدرت آل بویه در دوران عضدالدوله بن رکن الدوله( 976 تا 982 میلادی) به اوج اقتدار خود رسید و با توانی که داشت توانست حکومت بنی حمدان در موصل و حلب را منقرض کند و بر شهرهای میافارقین، دیاربکر، حکاری، آمدی و دهوک تسلط یابد و کشتار بزرگی را علیه کوردان مبارز در این شهرها بعمل آورد و با بیماری صرع بطور ناگهانی از دنیا رفت. هر چند این جنگها در بین خاندان آل بویه از جمله رویدادهای تاریخی است که جای هیچ شک و گمانی در آن نیست، ولی داستان مهاجرتی که در این روایت آمده است، احتمال دارد واقعیتی نداشته باشد. بدین دلیل که هیچ سند تاریخی از این بابت در دسترس نیست.

عضدالدوله سیاست گذشت و همزیستی ادیان مختلف را در پیش گرفت و با این که خود وی دارای مذهب جعفری بود، تمامی افراد عمویش بختیار را که به سوریه فرار کرده بودن را عفو و در منطقه ای در غرب ایران آنان را اسکان داد. سپس در بین عشیره ها اتحادی را برقرار نمود و تمامی اراضی کشاورزی و مرتع را در بین ان تقسیم نمود و این افراد نیز شروع به کار کشاورزی و دامپروری نمودند. ادامه دارد..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |